آنوشاآنوشا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه سن داره

دخترم آنوشا

بیست و پنجمین ماهگرد

1393/4/1 14:23
نویسنده : مامان سارا
898 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم بیست و پنجمین ماهگردت مبارک باشه بالاخره تولدت رو تو شب نیمه شعبان گرفتم از صبح بردمت گذاشتمت خونه خاله تا عصر خونه نیامدی و مامان شما رو ندید چون اگه خونه بودی اجازه نمیدادی مامان به کاراش برسه خونه رو با کمک خاله مژگان(دختر خاله مهربونم)و دختر گلش فاطمه جون تزیین کردیم کلی به خاله زحمت دادیم از ساعت 10 تا 5 بعد از ظهر طول کشید امیدوارم یه روز بتونم محبتاشو جبران کنم عصر شما با مامان جون و خاله اینا اومدی خونه و کلی ذوق کردی میگفتی تولد مبارکه منه اما در طول جشن اصلا دختر خوبی نبودی فقط گریه و از بغل من پایین نمی امدی خستگی تو تن مامان موند قبلش میگفتم الان کلی بهت خوش میگذره ولی کلافه کردی مامان رو ولی با تمام اذیتا خدا رو شکر همه چیز خوب شد تم تولدت رو هم هلو کیتی انتخاب کردم چون شما دوستش داری واسه شام هم مرغ بلغاری،سمبوسه،سالاد ماکارونی و کالباس که با گوچه و خیار شور  زدم به سیخای چوبی با دو نوع ژله درست کردم رقص نور هم برات گرفتم چون شما خیلی دوست داشتی ولی اون شب فقط گریه  امیدوارم وقتی بزرگتر شدی و فیلم تولدت رو دیدی دوستش داشته باشی مامان تمام سعیش رو کرد تا دخترشو خوشحال کنه

اما جونم برات از کارای جدیدت بگه حرف زدنت که عالی گاهی اوقات اینقدر صحبت میکنی که مامان دیونه میشه یه مقداری زورگو هم هستی وقتی یه چیزی میخوای با قیافه خیلی جدی مثلا میگی:میگم در کمد و باز کن میگم باز کن 

شمارش اعداد:یک دو سه چار پنج و شش رو میگی پیش هفت نه ده دوازده سیزده

 با بچه ها خیلی خوب بازی میکنی کلمه سیب و نان هم به مهارتهای خوندنت اضافه شده و میتونی بخونیشون

شعر حفظ کردناتم همچنان ادامه داره و شعرای قبلی رو هم که حفظشون بودی رو دیگه کامل و بدونن همراهی مامان میخونیشون

پروسه از پوشک گرفتن هم با موفقیت در حال انجامه دیگه خبر میکنی هر موقع جیش داشته باشی فقط وقتی جایی میخوایم بریم مهمانی پوشکت میکنم اونم فقط به خاطر اینکه صندلیت همراهمون نیست و ترس از اینکه مبادا خونه مردم رو.....

از وقتی از شیر گرفتمت شبا خیای از خواب بیدار میشی  تازگی ها هم باید بغلت کنم میگی مامان سارا بغلم کن پاشو راه برو بعد دوبار میگی میخوام رو پات بخوابم کلا نمیزاری مامان بخوابه خدا کنه زود این مشکل حل بشه و شما شبا راحت بخوابی نمیدونم چرا بیدار میشی

چند روز پیش خونه مامان جون شما میخواستی گوشی آیفون رو برداری من نبردمت یه مرتبه گفتی یه لحظه بردارمش از تعجب همه به هم نگاه کردیم

وقتی هم  یه آهنگ رو دوست نداری میگی این رو نمیحوام از این خوشم نمیاد 

وقتی هم که یه چیزی میخوای بهت نمیدم چون خطر داره میگی ارم ارم ارم (قهرم)بعد پشتتو میکنی به ما هر چی هم صدات کنیم جواب نمیدی

هر کار اشتباهی هم که انجام میدی زود میگی ببخشید طوری نیست اشکال نداره

میگی من شما رو خیلی دوست دارم الهی که مامان فدات بشه ما هم شما رو خلی خیلی دوست داریم

وقتی مامان میره سراغ لوازم آرایشی شما میگی وقتی بزرگ شده به من میدی36_1_62.gif

 عاشق برنامه عمو فیتیله هستی هر هفته برات ضبط میکنم کل هفته فقط عمو فتیله تو خونه ما تلویزیون پخش میکنه  بعضی اوقات واقعا خسته میشم اینقدر عمو فیتیله نگاه میکنم ولی چه کنم فعلا فرزند سالاری تو خونه حاکمه

              

                    

              

این عکسا رو روز بعد ازت گرفتم

                           تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

                                      

                    

                                     

                         تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

                           

 

                  

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

                 

 

            

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (4)

نظرات (2)

بابای ملیسا
21 شهریور 93 12:37
با سلام . ضمن عرض تبریک به خاطر داشتن کوچولوی قشنگتون و همچنین نوشته ها و وبلاگ زیباتون ، وبلاگ ملیسا خانم با عکسهای جدید عروسی و تولد به روز شد . ممنون میشم اگر به کلبه مجازی دخترم قدم بزارید و با گذاشتن یک خط یادگاری ، آینده شیرین و دوس تداشتنیش رو شیرین تر و لذت بخش تر کنید . منتظر شما هستیم . www.melysa.niniweblog.com
مامان سارا
پاسخ
ممنونم از لطفتون
مامان آنیل
20 مهر 93 21:44
ناززی چه دختر خوشگلی
مامان سارا
پاسخ
ممنون