آنوشا غر میزنه
چند وقت پیش که خاله شیما با رها کوچولو آمده بودن پیش ما هر بار که رفتیم خونشون شما فقط غر میزدی اونم با دهن بسته رها هم همش ادای شما رو در میاورد و میگه آنوشا غر میزنه چند روز پیش خاله شیما تعطیلات عید رو اومد اینجا و ما دوباره رفتیم دیدنشون و شما دوباره....
من چیزی نمگم فکر کنم عکست گویای همه چیز باشه مامانی فقط ببین رها چه جوری داره نگاهت میکنه و میگه آنوشا چقدر غر میزنی بیا با من بازی کن همش به من میگه چرا حرف نمیزنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی