آنوشا در حال دالی کردن با مامان
چون در حال حرکت بودی مامانی عکست یه کم تار شده ...
نویسنده :
مامان سارا
21:20
دل نوشته
دختر که باشی میدونی اولین عشق زندگیت پدرته دختر که باشی میدونی محکم ترین پناهگاه دنیا آغوش گرم پدرته دختر که باشی میدونیمردانه ترین دستی که میتونی تو دستت بگیری و دیگه از هیچی نترسی دستای گرم و مهربون پدرته دختر که باشی میدونی همه ی دنیا پدرته دختر که باشی هر کجای دنیا هم که باشی چه باشه و چه نباشه قویترین فرشته ی نگهبان پدرته دوست دارم بابایی ...
نویسنده :
مامان سارا
16:57
به به
شیرین زبونم از دیشب یه مرتبه شروع کردی به گفتن به به الهی مامان قربون به به گفتنت بره خیلی بابایی شدی همش خودتو واسش لوس میکنی وقتی میاد خونه و میره توی اتاق تا لباساشو در بیاره شما خودتو خم میکنی سمت اتاق و صداش میزنی میگی هه هه یا با با منم کلی حسودیم میشه یه نگاه میکنم به لبخندای شما برای بابا یه نگاه هم به بابا که داره از ذوق میمیره کاری نمیشه کرد دیگه بیچاره بابا جرات بغل کردن هیچ بچه ای رو نداره آخه شما گریه میکنی و به اون بچه غر میزنی تا از بغل بابا پایین نیاد این ماجرا ادامه داره ...
نویسنده :
مامان سارا
16:57
9 ماهگیت مبارک دختر گلم
فرشته کوچولوی من حالا دیگه نهمین ماه زندگیت رو پشت سر گذاشتی نه ماه مادر بودن ,نه ماه با هم بودن. خدا رو سپاس بخاطر داشتنت,بخاطر حس خوب مادر بودن روز به روز شیرین تر میشی دخملی الان دیگه 8 تا مروارید کوچولو توی دهنت داری شبا وقتی میخوام مسواکشون بزنم شما دوست داری و میخندی, میتونی کامل بشینی,کله میزنی مخصوصا با بچه ها سرتو میبری جلو تا اونا هم پیشونیشونو بزنن به پیشونی شما,دالی میکنی مخصوصا وقتی یکی عینک آفتابی میزنه ظهر اگه بریم بیرون نمیزاری بابایی رانندگی کنه همش میخوای باهاش دالی کنی چون عینک زده,یه کار بدم انجام میدی مامان همش روی زمین دنبال یه چیزی میگردی که بکنی توی دهنت امان از دست شما وروجک آخه مریض میشی مامان این کار نکن لطفا,علاق...
نویسنده :
مامان سارا
12:11
happy valentines day!
تو مرا مي فهمي من تو را مي خواهم و همين ساده ترين قصه يك انسان است ، تو مرا مي خواني من تو را ناب ترين شعر زمان مي دانم و تو هم مي داني تا ابد در دل من مي ماني. ...
نویسنده :
مامان سارا
19:45
هنرجوی آینده آکادمیه موسیقیه خانوم گوگوش
دختر شیطون مامان وقتی ما داریم اکادمی موسیقی رو نگاه میکنیم شما همراهشون میخونی البته با زبونه خودت چند روز پیش که خاله سوزان اینجا بود یه عکس جالب از شما گرفت بابا مجید هم گفت که یه پست با این عنوان واسه دخترم درست کن و این عکسشو بذار الهی فدات بشم مامان یه جوری ستار بابا رو گرفتی انگار که چند ساله ستار میزنی دست خاله سوزان هم درد نکنه خیلی عکس جالبی ازت گرفته ...
نویسنده :
مامان سارا
19:45
دل نوشته
زندگی قصه و حرفیست که شیرینی آن خــنــده ی تــوســت ... تلخی اش ... گــریــه ی تـــو .... کاش که پر باشد لحظه هایم همه از خنده ی تو.... نگاهت را قاب می گیرم... در پس آن لبخند... که به من شور و نشاط زندگی می بخشد ...
نویسنده :
مامان سارا
8:13
مامانی دوباره سرما خوردم
امان از دست این ویروس سرما خوردگی که دست از سرم بر نمیداره آخه هیچ کس نیست بهش بگه بابا من کوچولو هستم گناه دارم چی میخوای از جونم هی هی هی چی بگم دوست جونیا من دوباره از پریروز تب کردم مامانی و بابایی بردنم پیش دکتر اونم گفت آنوشا خانوم سرما خوردی منم از اون روز کلی بد اخلاقی و غرغر کردم مامانم داره میگه میکشمش این ویروسه رو آخه مامان من که خیلی مواظب شما هستم آخه چرا سرما خوردی عروسکم اشکالی نداره خودم ازت پرستاری میکنم تا زود خوب بشی آنوشای من ...
نویسنده :
مامان سارا
8:13
پیشرفت در دایره لغت تا 267 روزگی
آنوشای من تازگییا خیلی شیرین زبون شدی مامان بعد از پشت سر گذاشتن دوره سرما خوردگی که مصادف شده بود با در آومدن دندونای نیش پایینت که کلی هم اذیت شدی مامانی از درد شبا تا صبح ناله میکردی روزا برای تسکین درد دندونت هر چی دم دستت باشه میکنی توی دهنت البته اول خوب بررسیشون میکنی بعد هم کلی باهاشون صحبت میکنی بعد میبری سمت دهنت وقتی با اون صدای دخترونه و کودکانه ات حرف میزنی دلم میخواد محکم بغلت کنم ولی چون اگه این کارو بکنم باعث پاره شدن رشته کلامت میشم خودمو کنترل میکنم فرشته کوچولوی من ممنونم که باعث میشی خنده روی لبهای مامان بشینه دایره لغات: ماما:اولین کلمه ای که گفتی و من کلی به خودم بالیدم به خاطر مادر بودنم ای ای اییی من من من با با...
نویسنده :
مامان سارا
8:13