آنوشاآنوشا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

دخترم آنوشا

آنوشا در گاوداری

1392/2/30 22:40
نویسنده : مامان سارا
239 بازدید
اشتراک گذاری
دختر نترس مامان چند روز پیش من و شما و بابایی رفتیم گاوداری

niniweblog.com

شیر بخریم و برای شما ماست درست کنم به محض اینکه گاوها رو دیدی شروع کردی به م م م کردن میخواستی بری پیششون من بهت گفتم مامانی نگو م م بگو مو مو شما هم سریع گفتی مو مو هر کاری کردیم که شما توی دوربین نگاه کنی فایده نداشت چون که شما بیخیال گاوها نمیشدی


niniweblog.com

http://ups.night-skin.com/

                         

 

http://ups.night-skin.com/

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

روژان کوچولو
2 خرداد 92 1:22
بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم، با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه‌ی ساده به دنیا بله گفتی ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه، رو لبا پر خندس تا تو هستی و چشمات بهونه‌است واسه خوندن همین شعر و ترانه تو دنیای ما زنده‌است واسه تولد تو باید دنیا رو آورد ستاره رو سرت ریخت، تو رو تا اسمون برد تولدت عزیزم پراز ستاره بارون پر از باد کنک و شوق، پر از اینه و شمعدون الهی که همیشه واسه تبریک امروز بیان یه عالم عاشق، بیاد هزار تا مهمون




مرسی خاله جون خیلی دوست دارم