آنوشاآنوشا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

دخترم آنوشا

آنوشا غر میزنه

چند وقت پیش که خاله شیما با رها کوچولو آمده بودن پیش ما هر بار که رفتیم خونشون شما فقط غر میزدی اونم با دهن بسته رها هم همش ادای شما رو در میاورد و میگه آنوشا غر میزنه چند روز پیش خاله شیما تعطیلات عید رو اومد اینجا و ما دوباره رفتیم دیدنشون و شما دوباره.... من چیزی نمگم فکر کنم عکست گویای همه چیز باشه مامانی فقط ببین رها چه جوری داره نگاهت میکنه و میگه آنوشا چقدر غر میزنی بیا با من بازی کن همش به من میگه چرا حرف نمیزنه ...
10 فروردين 1392

آنوشا و تاب بازی

فدات بشم مامانی وقتی میزارمت توی تاب و برات شعر تاب تاب عباسی رو میخونم شما هم ادای منو در میاری و میخوای همراه من بخونی مامان قربون اون شعر خوندنت بره            ...
10 فروردين 1392

سال نو مبارک 1392

 بـنام خدای بهار آفرین  / بهار آفرین را هزار آفرین                به جمشید و آیین پاکش درود / که نوروز از او مانده در یادبود .                                                                 ...
4 فروردين 1392

اولین چهارشنبه سوری

چهار شنبه سوری یکی از سنتهای قشنگ قبل از سال نو ،برپائی آئین زیبای چهار شنبه سوری است . رسم زیبائی که از کودکی عاشقش بودم و برایم یادآور خاطرات شیرینی است .این رسم زیبا مثل سایر مراسم ایرانی ریشه در گذشته ی بسیار دور دارد و تقریبا می توان گفت جشنی بهاره است که با اعتقاد خاص قبل از تحویل سال برگزار می شده .مردم  سه شنبه سال  را با برپا کردن آتش و پریدن از روی آن به  نوعی گرامی میداشتند و بدین طریق به استقبال نوروز می رفتند. وبرای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کردند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد.   این مراسم ویژه در شب چهارشنبه صورت می گرفت .در گو...
4 فروردين 1392

ده ماهگیه برگ گل همراه با آغاز سال 1392

برگ گلم ده ماهگیت مبارک,شما دهمین ماه زندگیتو با آغاز رویش گلها و سر سبزی طبیعت به پایان رسوندی و وارد یازدهمین ماه زندگیت شدی تا این لحظه شما 10ماه و  0 روز و 10 ساعت و 30 دقیقه و یک ثانیه داری عید امسال  خونه ما حال و هوای دیگه ای داشت اولین هفت سینی که 3 نفره بودیمخیلی لحظه شیرینی بود پارسال من و بابا به شما که توی دل مامانی بودی میگفتیم سال دیگه شما هم سر این هفت سین میشینی لحظه تحویل سال دعا میکردم که خدایا یه دختر سالم به دنبا بیارم و زایمان راحتی داشته باشم و حالا خدا رو شکر میکنم که دعامو مستجا ب کرد و به خاطر داشتن تو خیلی خیلی ازش ممنونم و اما سر سفره هفت سین شما همش شیطونی کردی و میخواستی به چیزایی که سر سفره بود دست بزنی اینقد...
4 فروردين 1392

سپاس از دوستای عزیز

سلام به همه دوستای خوبم ممنون که توی این مدت جویای احوالم بودین خدا رو شکر دیروز رفتم دکتر بهم گفت که به احتمال خیلی زیاد دیگه دستت نیاز به عمل پیوند نداره منم کلی خوشحال شدم چون این دفعه خیلی بیهوشیه بدی داشتم یه بی احتیاطی دم عیدی کار دستم داد کلی واسه تزیین سفره هفت سین و سبزه کاشتن نقشه داشتم ولی حالا دیگه نمیتونم ولی بازم خدا رو شکر میکنم که انگشتم قطع نشدتوی این مدت نتونستم از آنوشا عکسای جدید بگیرم ولی چون دوستای مهربونم ازم عکس تازه خواسته بودن منم چند تا از عکسای که قبلا گرفته بودم رو میزارم تا ایشالا... سر سفره هفت سین از آنوشا عکس میگیرم و واستون میزارم خیلی دوستتون دارم پیشاپیش سال نو رو تبریک میگم ایشالا... سال خوبی پیش رو داشت...
27 اسفند 1391